نازنین پسر

ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای

نازنین پسر

ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای

{ ویترین }

  

 * دوستان گرامی این طراحی رو برادران نیروی انتظامی زحمتشو کشیدن ... ولی خدائیش عجب نقاشی کرده این برادر ... * 

دل نوشت:

راستش خیلی اوقات که تو خیابون راه می رم و می بینم که ماشینا وای میستن و برای دخترای جوون بوق می زنن ... اعصابم به هم می ریزه ...  

 

شاید خیلی از کسانی که با این سر و وضع می یان بیرون برای خودشون توجیهاتی داشته باشن ... مثلا یه سریا می گن برای تمیزی و یه سری دیگه می گن برای خوش تیپی ...  

ولی من می گم اگه واقعا هم خانما از این کارشون منظوری نداشته باشن، بازم آقایونی وجود دارند که نگاه ناپاک داشته باشن و بخوان ... 

 

طرح سوال: 

پس اینجا این سوال مطرح می شه که 

چرا خود را ویترین نگاه دیگران کنیم؟ 

 


 

پ ن نازنین پسر: 

 

۱- میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) بر شما عزیزان مبارک. 

 

۲- در لیالی قدر اگر حال خوشی شما را دست داد مرا هم دعا بفرمائید. 

 

 

اعتماد

 

 

 مقدمه:

در این پست، پیرو اهداف اجتماعی وبلاگ نازنین پسر به بحث اعتماد در امر مقدس ازدواج و با دید وسیع تری در خانواده می پردازم. 

 

دل نوشت:  

به نظر می رسد در اوضاع کنونی جامعه، اعتماد کردن به دیگران امر بس دشوار باشد. 

زیرا در بسیاری از موارد صداقت رخت بر بسته و دروغگویی غالب شده است.    

در اینجا به ذکر دو اتفاق که اخیرا در آشنایان نزدیکم رخ داده است می پردازم: 

 

۱- نمونه ی قابل ستایش از اعتماد، و البته به نظر من درست، به شرح زیر می باشد:  

آقا پسر، بعد از جلسه خواستگاری، بله بران و بدون صیغه محرمیت، برای شناخت بیشتر با دختر خانم حتی به مهمانی می رود. ( البته این نکته قابل توجه است که هر دو نفر مذهبی بوده و حدود شرعی را کاملا رعایت می کنند.) که در واقع دو خانواده مجالی برای انتخاب درست و به دور از احساسات به دو جوان داده اند. 

 

۲- در نمونه دوم که می خواهم نقل کنم، خواهید دید که چگونه عدم اطمینان و صداقت مایه دردسر می باشد. 

خانواده ای به ظاهر مذهبی ( خانواده دختر خانم )، حتی بعد از عقد نیز به آقای داماد اجازه ندادند که به صورت درست دختر خانمشان را بشناسد ... یه جورایی مخفی کاری ... البته این زوج به خاطر ظاهر نمایی ها و البته دروغ گویی های خانواده دختر خانم طلاق گرفتند. 

 

طرح سوال: 

مسلما برای شما پیش آمده که در کاری بخواهید به کسی اعتماد کنید و حتما معیاری برای اینکار داشته اید. 

حال برای امر مقدس ازدواج،‌ با این اوضاع و احوال جامعه چه راه حلی پیش نهاد می کنید؟

 


 

پ ن نازنین پسر: 

۱- با سلام 

 این مطلب یه جورایی شبیه مطلب قبله ... ولی مسئله اصلی نقل اون دو مورد از اعتماد بود ... 

{ بد بینی }

 

دل نوشت:

راستش یه مدتیه بدبین شدم!  

به اطرافم ! به رابطه ها ! به دوستی ها ! و ... 

 

نمی دونم با چه معیاری به دیگران اعتماد کنم ...  

آخه می دونید تو خیلی موردا می بینم چه شکلی از آدما سو استفاده می شه !!!  

 

نمونشم تو قضیه ازدواج !!! فراوونه ... 

 

یه چند وقتیه آمار طلاق تو دور و اطرافم زیاد شده و به وضوح می بینم که چه اتفاقاتی 

داره می افته ! 

 

برای من که می خوام در آینده ازدواج کنم ، از همین الان خیلی سخت شده که بخوام به 

یه دختر اعتماد کنم ...  

 

حتما می پرسید چرا؟  

 

وقتی می بینم خیلی از دخترا با فریب پسرا، برای مهریه یا فرار از خانواده یا ...  می خوان ازدواج کنن، می ترسم !  

 

البته این رو بگم که عکس این ماجرا هم صدق می کنه ... یعنی تو پسرا هم آدمای 

شیشه خورده دار وجود داره ... 

 

یعنی به طور کلی قضیه دو طرفست ... این رو قبول دارم ولی برای امثال من که به قول دوستام پاستوریزه هستم ، چطوری باید عمل کنیم ؟؟؟ 

 

وضع و حال فرهنگی جامعه رو هم هر روز دارم می بینم ... هر روز بد تر از دیروز !!! 

 

نمی دونم چه کنم با این بد بینی !!! 

   


 پ ن نازنین پسر:  

1- با سلام 

اگه من رو راهنمایی کنید ممنون می شم    

2- فرا رسیدن ماه مهمانی خدا بر تمام مسلمانان مبارک باد