نازنین پسر

ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای

نازنین پسر

ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای

{ نظر شما محترم است!!! }

دل نوشت:

گاهی اوقات که با بعضی ها صحبت می کنم می بینم که ما شا لله در تمام زمینه های علمی و دینی تخصص داشته و در مورد هر کدام نظراتی می دهند.  

ولی وقتی مقداری فکر می کنم می بینم اگر خداوند متعال چندین برابر این عمر را به این افراد بدهد باز هم با این همه پیشرفت تکنولوژی نمی توانند اینقدر صاحب نظر باشند.   

اگر هم با دلیل و مدرک بخواهی به آنها بفهمانی که کلامشان صحیح نیست ... فورا می گویند : البته نظر شما محترم است !!! ولی این نظر شخصی من است ...  

این سوال همیشه ذهنم را مشوش می کند، چرا در زمینه ای که تخصص نداریم نظر می دهیم؟   

 

خدایا توفیقمان ده در صراط مستقیم گام بر داریم


پ ن نازنین پسر: 

1-سلام دوستان گرامی 

دیروز از سفر برگشتم ... برای دوستان وبلاگی خودم هم دو رکعت نماز زیارت خوندم  

جای همه ی شما خالی بود  

خوب و شاد باشید  

2- تصویر زیر بین الحرمین است که عکاسش هم خودم هستم.    

 

۳- در مورد پست فوق نکته ای رو باید یادآور بشم اینکه منظورم از این مطلب   

>> بی اطلاعاتی و حرف زدن <<  بود. نه اینکه تمام نظرات رو زیر سوال ببرم. 

۴- دارم می رم زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) دعاگوی تمام دوستان هستم . 

 ( ۱۳۸۹/۷/۶)

{ مسافرم }

 

 

با سلام   

پس از مدتها انتظار دعوت شدم ... 

 

هفته ی آینده عازم هستم و دعاگوی تمام شما دوستان عزیز 

 

اگر خوبی،‌بدی ای دیدید از من حلالم کنید. 

 


پ ن نازنین پسر: 

در این ایامی که نیستم گفتم آپی نداشته باشم که شرمنده شما دوستان عزیز برای پاسخگویی به نظرات نشوم. 

 

پیشاپیش عید سعید فطر را به شما تبریک می گویم.

نتیجه گیری از پست {ویترین}

با سلام

خب، با توجه به نظرات دوستان در مورد پست ویترین و البته برداشت های خودم به نتیجه گیری های زیر رسیدم: 

 

در ابتدا اعتقاد خودم را با توجه به گفته ای زیبا از جناب آقای سعید مهران عرض می کنم:

" حرام حرامست و حلال حلال. جمله ایست بدیهی اما گمنام و ناشناخته در عمل" 

 

اول از همه اینکه پوشش نامناسب چه دختران و چه پسران در جامعه امروز معضلی جدّی می باشد که فکر خیلی ها را مشغول کرده است.   

با توجه به نظر کثیری از دوستان یکی از مهمترین عوامل این معضل کمبود توجه و مهر و محبت می باشد. در اینجا می توان گفت که قسمت اصلی تربیت و مهر و محبت در خانواده است که در این مورد سرکار خانم ریحانه زیبا فرموده اند که:

" دختر و پسرایی که اینجور خودشونو در معرض نمایش میزارن تشنه ی محبت و مورد توجه قرار گرفتنن.من ریشه ی این عطش و تشنگی رو تو خانواده هامون میدونم.دخترا به یه کوه قدرت که بهترین رفیقشونم باشه احتیاج دارن اگه پدرامون هر دو ویژگی رو داشته باشن دخترا دیگه نیازی به نمایش ندارن.پسرامونم به یه سرچشمه ی محبت و درک نیاز دارن اگه مادرامون این ویژگی رو داشته باشن دیگه پسرامونم دنبال ویترین متحرک نمیگردن."   

متاسفانه در خانواده ها عنصر نا آگاهی،چاشنی عدم تربیت صحیح شده است که در این مورد شما را به سخنان جناب پارازیت ارجاع می دهم:

" یادمون باشه نباید همه رو با یه چوب زد، این روش زندگی بعضی از خانواده هاست و واقعا منظوری از این کارشون ندارن (اگر باهاشون صحبت کنین به این نتیجه می رسین)"   

در مورد نظری که دوست عزیزم جناب آقای میثم درخشنده برایم گذاشته اند،   در مورد این پست هم باید بگم بنظر من پوشش خانم ها و آقایون بیشتر مساله ی اجتماعیه و از شکل مذهبیش دیگه خارج شده. چون هر کسی مشخصه که با توجه به دینی که داره تا چه اندازه باید پوشش عمومی داشته باشه. این از حرف دین. اما لباس پوشیدن و کارای دیگه ی مردم ما متاسفانه یه حالت تقلیدی داره که تو قشر مذهبی هم دیده میشه!! من خیلی دقت کردم. هر 2 گروه تقلید میکنن و حتی بی دلیل این کارو انجام میدن."   

فقط می توانم بگویم که پس از مدتها ریز بین شدن در خیلی از موارد به این نتیجه رسیدم که اگر کسی ظاهر و باطنش خوب باشد رستگار است و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. اگر دیدید کسی نحوه ی پوشش خود را بر اساس مد تنظیم می کند، خیلی نباید به اینکه باطنش هم خوب باشد اطمینان کرد. در ضمن به نظر من پوشش یک انسان رابطه مستقیمی با اعتقاداتش دارد  ولی می توان گفت که در جامعه کنونی یک امر اجتماعی مذهبی است.   

شرمنده نمی خواهم با طولانی شدن پست خسته تان کنم برای همین در اینجا شما را به نظرات آقا محسن، جناب آقای سعید مهران، سرکار خانم پاتینا، استاد حاج علی، سرکار خانم یاس، سرکار خانم نرگسی که روشن و کامل هستند، ارجاع می دهم.   

همچنین شما را به خواندن دل نوشته ای در مورد حجاب نوشته ی سرکار خانم اقلیما دعوت می کنم، شاید راهگشا باشد.   

این پست را با مناجات زیبایی از جناب آقای سعید مهران به پایان می رسانم: 

"خدایا توفیقم ده و یاری ام کن با این توجیه سخیف:(( که زمانه تغییر کرده... و باید با زمانه پیش رفت...جوانند دیگر!!)) اعتقاداتم را به باد فنا نسپارم."     


 پ ن نازنین پسر: 

۱- با سلام  

اگه برای این پست اجازه نظر دهی نذاشتم به خاطر این بود که شما نظراتتون رو باید در پست {ویترین} اعلام می کردید. 

اگه باز هم نظری یا پیشنهادی دارید در همون پست اعلام بفرمائید. 

۲- این اولین نتیجه گیری بنده بود ... کمی و کاستی ای داشت ببخشید. شتابزدگی هم شاید درش موج بزنه !!!